۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته های زیبا برای امام زمان» ثبت شده است

زیر بار بی حوصلگی

_«نه فیلسوفم و نه می‌خواهم باشم ، ولی زندگی را خیلی سهل و ساده می‌فهمم و می‌گذرانم و آن را در سادگی‌اش دوست می‌دارم. اگر فرض کنیم که زندگی کلاف نخی باشد...»

_«می‌توانید کمی استراحت کنید. شما هم کار می‌کنید و هم حرف می‌زنید!»

_«خسته‌تان کردم؟»

_«نه...اگر زندگی کلاف نخی باشد...»

_«من آن را باز کرده می‌بینم. کاملا گسترده و صاف. پیچ و تابش نمی‌دهم و رشته‌هایش را به دست و پایم نمی‌بندم. برای همین است که عده‌ای را دوست دارم و عده‌ای را دوست نمی‌دارم اما به کسی کینه ندارم. آماده‌ام که به دیگران کمک کنم زیرا دلیلی نمی‌بینم که از این کار سر باز زنم. هوا و آفتاب و عشق و غذا و علم و مرگ و حیات و کوه‌ها را می‌پسندم و به آن‌ها دل می‌بندم. به هرچیز قانعم ، اما قناعتی که حاصل از تصور خاص من از زندگی است...»

_«تبریک می‌گویم. شما خیلی شبیه آدم‌های نخستین هستید که در همه‌چیز ، به «طبیعتِ»همان چیز نزدیک بودند...»

 

از کتاب «ملکوت» / اثر «بهرام صادقی»

.

۰۴ دی ۹۴ ، ۰۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر ......

ابر بودیم و آفتاب شدیم

قطره قطره اگر چه آب شدیم 
ابر بودیم و آفتاب شدیم 
ساخت ما را همو که می پنداشت 
به یکی جرعه اش خراب شدیم 
هی مترسک کلاه را بردار 
ما کلاغان دگر عقاب شدیم 
ما از آن سودن و نیاسودن
سنگ زیرین آسیاب شدیم 
گوش کن ما خروش و خشم تو را 
همچنان کوه بازتاب شدیم 
اینک این تو که چهره می پوشی
اینک این ما که بی نقاب شدیم 
ما که ای زندگی به خاموشی
هر سوال تو را جواب شدیم 
دیگر از جان ما چه می خواهی ؟
ما که با مرگ بی حساب شدیم

۰۴ دی ۹۴ ، ۰۳:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر ......

با من از شعر نگو...

با من از شعر نگو...

از خودت بگو...

دلتنگ حرفای معمولی ام...

حالت خوبه؟

چکار میکنی؟

سرما نخورده ای؟

مراقب خودت باش...

زود برگرد...

دلتنگ همین حرفای معمولی ام...

۰۴ دی ۹۴ ، ۰۳:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر ......

چرک خشکن

ت
بیاساعت هایمان راتنظیم کنیم

حالابیاکل برنامه راازاول مرورکنیم

ساعت ده دقیقه مانده به شب واردبانک مى شویم

سرساعت من اسلحه ام رامیکشم وبه سمت باجه میروم

فریادمیزنم تمام پولها را بریزد توى کیسه

راستى من شبها سرساعت بایدکپسول چرک خشک کن بخورم
ادامه مطلب...
۰۱ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر ......

فال زندگی من

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی   از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن   که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است   که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی   به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست   مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن   کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی   که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست   مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش   خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع   که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم   بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش   که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه   ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده   جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیر

اینم از فال شب یلدای من! نیتم زندگی بود ولی کاشکی ب جاش در مورد عشقم نیت کرده بودم

۰۱ دی ۹۴ ، ۰۱:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر ......

هدیه شوهرم برای شب یلدا طلاقنامه بود ...

دوستی برام ایمیلی فرستاده که خوندنش باعث شد امشب با اینکه سه تا دیازپام 10 خورده بودم خوابم نبره و ایمیلشو با کمی اصلاح در اختیارتون بذارم

سلام سایه جان ؛ خوبی ؟با پای شکسته و تا 5سانت بالای زانو تو گچ داشتم برای همسرم بمناسبت روزعشاق ژاکت و شالگردنی میبافتم اما هدیه اون بمن طلاق بود ؟ حتما میگی چرا ؟ میگم

ادامه مطلب...
۰۱ دی ۹۴ ، ۰۰:۲۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر ......

http://up.vbiran.ir/uploads/12157145114371126932_i27ja57lu1nl2njj7tow.gif

http://up.vbiran.ir/uploads/2159214511437131014_wyectthpahpq1ev9nf8.gif http://up.vbiran.ir/uploads/9685145114371316981_khwjflqbvqttwjavupck.gif

http://up.vbiran.ir/uploads/8900145043975421654_wwwsimshorq%20(14).gif