زمستان آمد و من نمیدانم فصل سرد بی تو بودن از چه زمان آغاز شد 

زمستان با این روزهای من ، هم راز است 

روزهایی که هوایش از تنهایی سرد و تن عریان باورهایش مثل شاخه های بی برگ ، شکننده 

باران ببارد یا برف ، چشمان من خیسند وقتی چتر وجود تو نیست 

باد که بوزد من آغوش تو را ندارم 

زمستان فصل تولد من است