پرنده ای که یکی از بالهایش را کنده بود

چهره علوم جدید، ریاضیات است. منطق درونی این علوم هم از جنس منطق ریاضیات است: دو دو تا چهار تا!

اما منطق ریاضی، تنها منطق درون آدمی نیست. ما با بها دادن بیش از حد به منطق ریاضی، آن را به قدری بزرگ کرده‌ایم که دیگر توانایی عبور از آن را نداریم. نه آن که منطق ریاضی غلط باشد، بلکه مطلق نیست، همه جا رسا نیست.

پای استدلالیان چوبین بود

پای چوبین سخت بی تمکین بود

در کنار این منطق خشک! منطق دیگری هم هست که ذهن ریاضی، ابزار درک آن نیست. بلکه «دل» آن را می‌فهمد. این منطق هم البته در فرهنگ غربی رقیبی جدی دارد: «منطق دل بخواهی»

منطق دل بخواهی، می گوید «این نکته درست است، چون با هوس من سازگار است!» اما فهم دل، چیز دیگری است. فهم دل از دو گروه بر نمی‌آید: «یکی کسانی که دائماً با منطق «دل بخواهی» تصمیم می‌گیرند و دیگری کسانی که اصولاً امکان فهم دل را انکار می‌کنند یا نادیده می‌گیرند.»

البته فهم دل این گروه دوم (اگر از گروه اول نباشند!) در جان شان زبانه می‌کشد، اما آنها به این دلیل که با استدلال ریاضی جور در نمی‌آید، آن را خاموش می‌کنند. به همین دلیل بخشی از پرسش‌هایشان همواره بی جواب می‌ماند، همانند غربی‌ها که به پاسخ بعضی پرسش‌ها هرگز دست نیافتند.

حتماً اشکال می‌گیرید که این منطق، قابل انتقال نیست. نمی‌شود در یک مقاله‌ی علمی آن را نوشت و به دیگران داد تا آنها هم قانع شوند. حرف شما البته درست است، اما دلیل بر اشتباه بودن این منطق نیست. بلکه ممکن است زبان گوینده یا گوش شنونده قابلیت درک آن را نداشته باشد.

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

مثلاً خود شما، تا الان در اعماق وجودت چقدر خدا را درک کرده‌ای؟ ممکن است از مثل منی که پیش تو دم از خدا زده‌ام، رنجیده باشی و به خاطر من، با خدا قهر کنی، اما نمی‌توانی اعماق وجودت را از خدا خالی کنی. وقتی به اعماق دل خودت نگاه کنی، محبت امام رضا را پیدا می‌کنی؛ از حرارت امام حسین گرم می‌شوی و امید به مهدی را خواهی یافت.

ممکن است ماجرای کرامت‌های حضرت معصومه و امام رضا،‌ منطق ریاضی را دچار تحیر کند و سوالی به سوال‌هایش بیفزاید، اما اگر آن منطق دیگر که گفتم در دست تو باشد، این کرامت‌ها به جای افزودن سوال‌هایت، تو را به جواب می‌رساند.

*

هیچ وقت از این جنس حرف‌هایم را برایت نگفته‌ام. یعنی هیچ وقت احساس نکرده‌ام که شنونده‌ی این حرف‌ها باشی. اما همیشه در دلم گفته‌ام که دوای درد تو این حس گمشده است.

امیدوارم بتوانی پیدایش کنی، هر چند که بسیار سخت است.