زیباترین اشعار زمستانه 94
بهترین شعرهای عاشقانه زمستان 94
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم
یا از عاشقی
دلتنگتر!
فقط میدانم
در آغوش منی
بی آنکه باشی
*********
سیب یا گندم ؟
همیشه بهانه ای هست .
شکوفه ی بادام
غم چشمهات
خندیدن انار
و این همه بهانه
که باز خوانده شوم
به آغوش تو
و زمین را کشف کنم
با سرانگشتهام .
زمین نه ،
نقطه نقطه ی تنت .
“عباس معروفی”
************
بهـ گمـــــــــانم در زنــــــــدگی هرکس بـــــاید یک نفر باشد
مرد و زن بـــــــودنش مهــــــــــم نیست…
مرد و زن بـــــــودنش مهــــــــــم نیست
فقط باید یــــــک نفــــــــر باشد…
یک آدم …
یک دوســــــت…
یک همـــــــدم… یک رفیـــــــــق…
یک نفـــــــــر که جــــــــویای حالـــــــــت باشد…
که تو را بهتـــــــر از خــــــــودت بشناسد…
یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است..
شنیدن همین یک جمله کافیست تا کار وزندگی اش را تعطیل کند…
و به سرعت باد خودش را به تو برساند…
آخر خوشبختـــــــــیست یک نفر در زنـــــــــدگیت باشد…
**************
نباید شیشه را با سنگ بازی داد!
نباید مست را در حال ِ مستی… دست ِ قاضی داد!
نباید بی تفاوت! چتر ماتم را… به دست ِ خیس باران داد
کبوترها که جز پرواز، آزادی نمی خواهند!
نباید در حصار میله هابا دانه ی گندم… به او تعلیم ماندن داد..
**********
یلدای آدمها همیشه اول دی نیست ،
میتونه تمام شبایی باشه که یه غمی ، دلتو چنگ میزنه
و به نظرت صبح نمیشه .
هیچ زمستانی ماندنی نیست حتی اگر شبهایش یلدا باشد….
امیدوارم زندگیتون فقط یه شب یلدا داشته باشه اونم اول دی باشه .
***************
خوش بهحال آن مرد
که در زندگیش
تو راه بروی
خوش به حال مردی
که براش
تو شیرینزبانی کنی
خوش به حال مردی
که دستهای قشنگ تو
دگمههای پیرهنش را
باز کند، ببندد
تا لبهات به نجوایی بخندد.
خوش به حال من!
چقدر برایت قصه بگویم
چقدر ببوسمت
نوازشت کنم
موهایت را نفس بکشم
تا خوابت ببرد؟…
چقدر نگاهت کنم سیر
نگاهت کنم
تا خوابم ببرد؟
“عباس معروفی”
***************
من فکر میکنم
جاذبهی تو از خاک نبوده
از آسمان بوده
از سیب نبوده
از دستهات بوده
از خندههات
موهات
و نگاه برهنهات
که بر تنم میریخت.
(عباس معروفی)
**************************
میشود وقتی از کنارم میگذری
موهایم را بهم بریزی
بعد مرتبشان کنی؟
.
.
.
خب بوسم هم بکن…!!!!
” عباس معروفی “